دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

بی بخاری از نفس ماست یا پاییز؟!!!

پاییز هم دارد میرود...بی آنکه فرصتی برای پر کردن ریه هایم از بوی باران داشته باشم...بی آنکه برگهای خشک و رنگارنگ،موسیقی ساز مسیر پیاده روی هایم شده باشند...بی آنکه مجبور شده باشم دستهایم را در جیبهایم پنهان کنم و گاهی خودم را در آغوش بگیرم برای اندکی گرم شدن...بی آنکه توانسته باشم مثل کودکیهایم چوب شور را بگذارم گوشۀ لبم و پکی محکم به آن بزنم و بعد در حجم هوای یخزدۀ روبرویم "ها" کنم و به این دود سیگار خیالی غش غش بخندم...

پاییز دارد میرود بی آنکه پاییز بوده باشد!آسمان بخیل شده...برگ درختان هنوز سبز است و آن زردهای بی انصاف هم از تن درختان دل نمیکنند و اگر هم بر زمین افتاده باشند خش خش نمیکنند...هوا نه گرم است و نه سرد...دیگر بخار نفسم دود نمیشود...دیگر دستانم جیبهایم را تحویل نمیگیرند...آنقدر چشمم رو به آسمان خیره ماند تا این روزها خودش به صرافت باریدن افتاده!

پاییز دارد میرود...روزی که آمد کوله بارش را کنج پستو گذاشت...خسته بود از بس میان آمدن و نیامدن تردید کرده بود...آخر هم نتوانست تصمیم بگیرد و میان اینهمه دودلی خوابش برد...چهار روز دیگر بیدار میشود و کوله بار باز نشده اش را میگذارد روی دوشش و به اینهمه حسرت ما پشت میکند و میرود...در حالیکه چوب شوری را گوشۀ لبش گذاشته و سعی میکند ادای دود کردن سیگار را دربیاورد...اما نمیتواند و زیر لب میگوید "لعنت!چه بر سر این روزگار آمده؟!"

نظرات 63 + ارسال نظر
م . ح . م . د جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:57 http://khatereha1.blogsky.com/

سلاااااااااااااااااام ، بدون هیچ گونه تقلب و اینا

اول

سلااااااااااااام...میدونم پسری ام...این وصله ها بهت نمیچسبه اصلا
تبریک میگم کسب مقام اولت رو

م . ح . م . د جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:00 http://khatereha1.blogsky.com/

خب راستش من از پاییز هیچ وقت خوشم نیامده ، باروناشو خیلی دوس دارم اما از دلتنگی ها و گرفتگی هایی که داره یجورایی فراریم ... به جاش زمستونو خیلی دوس دارم ...

تو که بی سلیقه نبودی!ازت ناامید شدم!
منم عاشق زمستونم..البته زمستونی که برف بیاد!فکر کنم یه همچین پستی رو باید بعد از زمستون بذارم و از بی بخاری زمستون هم بنالم!!!

م . ح . م . د جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:00 http://khatereha1.blogsky.com/

اون عکسه کیه ؟! کیییییییییییییییییییییه ؟!

ااااااا ، ژوزفینه ؟! بعلهههههههههه بعلهههههههههههه

خودم میرم واست میگیرمش...خوبه؟پسندیدی؟

کیامهر جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:52 http://javgiriat.blogsky.com/

پاییز رو دوست دارم
نمی دونم این بی بخاری واقعا از کجا نشات می گیره
کلا ما آدما همیشه فکر می کنیم دنیا داره به سمت بدتر شدن میره
ولی خداییش پاییز بی بخاری بود
بی حال بود
ولی با این وجود پاییز فصل منه
و دوستش دارم
با وجود بی بخاری

منم پاییز رو دوست دارم که این بی بخاریش ناراحتم کرده...اگر دوستش نداشتم که واسم مهم نبود...خیلی چیزایی که پاییز رو پاییز میکنه امسال ازشون خبری نبود...دلم لک زده برای یه پاییز درست و حسابی....

آرمین جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:09 http://www.musicarmin.blogfa.com


پاییز فصل خیلی قشنگیه

فصلی هست که خیلی چیزا میشه ازش یاد گرفت

پاییز رو خیلی دوست دارم احساس قسنگی دارم

زیبا بود

قبلا ها قشنگتر بود پاییز....
مرسی

پرند جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:25 http://ghalamesabz1.wordpress.com

پارسال هم هوا خیلی گرم بود و اصلاْ نه هوای سردی در کار بود و نه چیزیش به زمستون می‌خورد!
با بچه‌ها می‌گفتیم انقدر گفتیم سر اومد زمستون که انگار واقعاْ سر اومد زمستون!
من که به همین هم قانعم!
این روزها همین‌جوری بی‌بخار باشه بهتر از اینه که مثل روزهای سیاه پارسال با بخارش خفه‌مون کنه!!

کلا روزگار به هم ریخته پرند!!!
بخار روزهای پارسال که.......نمیخوام بهش فکر کنم...بخار با طعم کرانچی فلفلی!!!

پرند جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:27 http://ghalamesabz1.wordpress.com

راستی این بار چوب‌شور با مغز کره‌ی بادام‌زمینی رو هم امتحان کن!
البته من به قصد اون کره‌ی بادام‌زمینی توش می‌خورم فقط!

هااااباشه
اونوقت دود میده بیرون؟با بوی کره ی بادوم زمینی؟

آرمین جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:53 http://www.musicarmin.blogfa.com

به قول ادمای قدیمی هر چیزی قدیمیش

بله قدیما همچییش صفا داشت

آدما - پاییز - بهار - خیابونا - معرفتا - زندگی بی شیله پیله مردم - هرکی واسه خودش زندگی می کرد - الان همچی شده ریاح کاری - چشم هم چشمی خدا به داد بعد از ما برسه

آرمین یه جوری میگی انگار 100سالته پسر جون!بعد از ما خرابتر از این میشه اگر به فکر نباشیم...به جای سر تکون دادن باید به فکر درست زندگی کردن باشیم...

میکائیل جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:54

پاییز ؟
دیگه فکر کنم اینم اژ لغت هاییه که تا چند وقت دیگه کمتر میشنویمش
اما با این همه بی بخاریش هنوز اصالت داره ......
پاییزه هنوز

آره...پاییزه هنوز...این اسم واسم قداست داره کلا...کاش بشه پاییز پاییز....

آرمین جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:58 http://www.musicarmin.blogfa.com

میبینی مثلا ما خلافمون قدیما چوب شور بود انقدر میکشیدیمو می خوردیم که از شوریش فشارخونم می رفت در حد تیم ملی

پس سیگاریم بودی البته از نوع چوب شوری

ادای سیگار کشیدن دور و بریام رو درمیاوردم و هرهر میخندیدم...از سیگار دل خوشی ندارم کلا...ولی چوب شور و بخار نفس ادمو میبره فضا

آرمین شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:05 http://www.musicarmin.blogfa.com

من از مامان بزرگم اینا شندیدم
از بابا بپرس ی محله ایی هست دروازه سعدی تو شیراز خونه قدیمی مامان بزرگم اینا اونجا بود قبلا که کوچیک بودیم
می رفتیم خونه مامان بزرگ رو تخت های قدیمی - حوض ابی رنگ بزرگ پر از ماهی - برگ درخت نارنج توش - دیوار های کاه گلی - صدای مرغ و قناری نون پنیر سبزی اون موقع رو به 1000 تا پیتزا فست فود عوض نمیکنم

اما الان

-------

همچی فانتیزی شده

یکی اون روز ی چیزی گفت خیلی واقعا درست میگفت:

گفت اگه شاه خودش می خورد به مردمش می داد اما الان اینا خودشون می خورن به مردمم نمی دهند

هیچ کاری هم نمی شه کرد

آخ که چقدر دلم از اون خونه ها میخواد....داغ دلمو تازه نکن بچه...
حرف سیاسی میزنی؟آقا من این آرمین رو نمیشناسم!

دختر ایرونی شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:08 http://iranian-girl22.blogfa.com

و شاید دیگر باران نیز آن عطر گذشته را نداشته باشد!!

خیلی خوب تونستم با نوشتت ارتباط حسی برقرار کنم عزیزم
زیبا بود و عمیق

خدا نکنه...از بارون نمیتونم بگذرم...
ممنونم عزیز دلم...لطف داری...

آرمین شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:26 http://www.musicarmin.blogfa.com




اوکی الان ناشناس شدم

نیما شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

پادشاه فصل هاست این باغ بی برگی !

پادشاه فصلها بود....من دلتنگ دوران اوج این پادشاهم....

آناهیتا شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام الهه ناز
پاییزو هر چند بی بخار، دوست دارم
فصل منه
خیلی ساده و بی سر و صدا و در واقع مظلوم اومد و رفت
پاییز خیلی مظلومه الهه
دلم براش می سوزه
خیلی ها دوسش ندارن
کاش دوباره تاج گذاری می کرد

سلام آناهیتای گلم...
من عاشق پاییزم آناهیتا....همه ی فصلها رو به نوعی دوست دارم...اما پاییز یه جورایی گره خورده به دلم...منم از همین مظلومیتش غصه م میگیره...خیلی زود تموم شد...از همین روزهای نه چندان پاییزی هم لذت بردم..ولی نه مثل قدیما...قدیما ابهت دیگه ای داشت این پادشاه فصلها...
کاش دوباره به دوران اوجش برسه...آرزوی متم همینه...

مامانگار شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:44

...بالاخره طبیعت و چهارفصلش هم مثل ما آدمها..بالا پایین دارن !...
یه موقع سرحال و پایه ان !...
...یه موقع بی حال و بی حس ان !...
....فقط خدامیدونه تو دلشون چی میگذره !....

آره مامانگار عزیزم....خیلی وقته که دیگه ۴فصل سال هیچکدوم خودشون نیستن...همشون شبیه هم شدن انگار!خدا میدونه از دست آدمها چقدر شاکین!هرچی به سرشون اومده زیر سر خودمونه

کورش تمدن شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:52 http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
اول که نشدم امیدوارم آخر نشم
منم مثل پاییز خوابم برده بود
امیدوارم تابستون امسال خواب بمونه و باروبنه رو دیر از بهار تحویل بگیره
یه چوب شور هم واسه من روشن کن
عصرهای پاییز واسه نشستن کنار پنجره و چای خوردن خیلی حال میده و البته یه نیمچه چرت که نصیب من نمیشه

سلام..
نه مطمئن باشین آخر نشدین
به موقع بیدار شدین اتفاقا
هر فصلی به جای خودش قشنگه...ولی منم با خواب موندن تابستون موافقم...رنگ سبز بهاری یه چیز دیگه ست...
چشممم...چوب شور هم روشن میکنیم واستون
با این چیزایی که گفتین خوابم گرفت و هوس چرت کوتاه کردم!نصیب من هم نمیشه غصه نخورین

آرامش شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:41

سلام الهه جان

خوبی دوست نازنین

آره پاییز هم داره میره و انگار نه انگار

البته خوبی فصل ها اینه که کشدار هستن

عناصر پاییز رو میشه تا چند روزی از زمستان دید و حس کرد

من که هوای بارونی میخوام

امیدوارم امروز هوا میل باریدن داشته باشه

شاد باشی گلم

سلام آرامش عزیز...
ممنونم..خوبم...
والا زمستون و پاییز و تابستون و بهار قاطی شدن کلا!دیگه نمیدونم کدومشون الان هستن!
منم دلم بارون میخواد....خدا کنه بباره....
مرسی آرامش جان...تو هم شاد باشی...

سهبا شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:53 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

یه زمانی بود که همش می گفتیم پادشاه فصلهاست پاییز ! حالا دیگه رعیت و پادشاهی نمونده واسه فصلها ! بس که همشون شدن عین هم ، بی بخار و بی خاصیت !

سلام آجی جونم . خوبی گلم ؟ اینجا باز یه نمه بارون اومد جات خالی !

سلاااام آجی گلم...من خوبم...ایشالا که خوبی خودت هم....
آخ گفتی سهبا جونم...دلم واسه این پادشاه تنگ شده....
خوش به حال خودت و دلت که باز بارون رو دیدی...اینجا خبری نیست...

سیمین شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:25 http://noghre.blogsky.com77

صبر کن رفیق!هنوز چند روز مونده! شاید فرجی شد

۳روز مونده سیمین...فقط ۳ روز.....دیر شده دیگه...اصلا نمیدونم اسم این فصلی که توش هستیم چیه!اسم فصل بعدی رو هم نمیدونم!

فاطمه شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:29 http://999f111a.blogfa.com

سلامممممم الهه خوب و مهربونم
منم پاییز رو خیلی دوست دارم...و دلتنگ رفتنش
واقعا راست میگی ...چرا باران های مستانه اش رو از ما دریغ کرد این بار....

سلااااااام فاطمه جونم....
نمیدونم...امسال واقعا پاییزی نشد روزگارمون...

نیمه جدی شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:44 http://nimejedi.blogsky.com

درست می فرمایید !پاییز بی بخاری که باعث قهر دست ها و جیب ها شده هم در حال تمام شدنست!

بله نیمه جدی بانوی عزیز...داره تموم میشه و انگار نه انگار

فلوت زن شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:03 http://flutezan.blogfa.com/

سلاااااااااااااااااااااااااام الهه مهربونم.
الان با خوندن این پستت یادم افتاد که چند روز بیشتر به آخر پائیز و رفتنش نمونده ! یهو دلم گرفت !
آره امسال خیلی بخار نداشت ! پائیزمون همچین پائیز نبود ! نمی دونم شاید دلخور بود ! آروم و بی صدا اومد و آروم و بی صدا هم داره می ره ! از ننه سرما هم همچین خبری نیست !!
روزگار سردیه ! کاش دلهامون گرم بمونن الهه ، نسبت به همدیگه ! کاش بتونیم سردی روزگارو با بخشیدن عشق به همدیگه گرم کنیم !
پائیزها و زمستونها و بهارا و تابستونا میان و میرن و دوباره و دوباره تکرار می شن ، اما ما آدمها هستیم که دیگه تکرار نمی شیم !
زندگیت شیرین و روزگار بر وفق مرادت !

سلااااااااااااام حنانه ی دل نازک من....
تنها انگیزمون واسه جلو رفتن و زندگی کردن همین عشقه حنانه... حالا چه خودمون بدونیم و چه ندونیم...چقدر قشنگ گفتی...واقعا این ماییم که تکرار نمیشیم...باید همدیگه رو دریابیم....
مرررررسی عزیز دلم....شاد باشی خانومی

بهنام شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:43 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام/
بارون و دوست دارم هنوز ....
عجیبه! واقعآ چرا این آسمون اینقدر خسیس شده؟!
امیدوارم زمستون پربرفی رو پیش رو داشته باشیم...

سلام...
الان یه نم نم بارونی اومد...بازم شکر...
زمستون پر برفم آرزوست!امیدوارم.....

زهرا فومنی شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:46 http://www.butimar1365.blogfa.com

سلام الهه عزیزم..
الان که دارم واست مینویسم پنجره ی اتاقم بازه..چون از بس که گرمه..ازبس که بادهای گرم میاد مامانم میگفت خدا میشه دیگه تموم بشه!
درسته پاییز داره تموم میشه.منم از این پاییز(۸۹) چنان متنفرم که تا اخر عمرم خاطرات نحسش یادم میمونه
به امید روزای خوب ..
موفق باشی عزیزم..

سلام زهرای خوبم....
گرمای شمال که بیداد میکنه.....
من از این پاییزی که گذشت متنفر نیستم زهرا....خاطره ی خوب زیاد دارم از این پاییز....دلم برای پاییز ناب و خالص تنگه فقط...
به امید روزای خوب....
مرررسی عزیز دلم...

فلوت زن یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 http://flutezan.blogfa.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
بیا بیا بیرون بیا ! از توو گنجه بیرون بیا ! ( نو نوشت )

ماهک یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 http://www.maahakkkk.blogfa.com

سلام ... من امدم به خونه جدیدتون و این جا به جایی رو تبریک میگم ...

واقعا پاییز امسال انگار تردد داشت به قول شما که باشه یا نباشه اصلا حس اینکه سرمای اذر ماه تا مغز استخونت سرایت کنه رو نداشتم اصلا سرمایی نبود بارونی نبود ..

سلاااام ماهک جون...خوش اومدی عزیزم...مررررسی...
دقیقا...ما آدمها کلا طبیعت رو به هم ریختیم....

جزیره یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:16

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییی عزیزم
ایشالله تولد خودتبیام جبران کنم
میگماااااااااااااااااا کیامهر از من زرنگ تر بود من تازه الان آپ تولدمو گذاشتم.به جون خودم اگه بزارم اپ نخونده از خونه ما بری


باز هم مرسی عزیییییییییییییییییییییییییییییییزم

سلااااام....
خواهش میکنم...وظیفه بود...
کیامهر همیشه یه قدم جلوتره
میام میخونمت حتما....
باز هم خواهش میکنممممم...و باز هم تولدت مباااااااارک

جزیره یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:19

میگم این خانومه کی بید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همچین ست شده با پاییز!!!!!!!!!!!
میخوای به مناسبت کادو تولد بدش به من
چرا فکر بد میکنی خانومه رو نگفتم که ...ذهنت منحرفه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآا

من حقیقتا از پاییز زیاد خوشم نمیاد وقتی عکس غروب پاییزو میبینیم همچین دلم میگیرهدپ میشم بهارو بیشتر دوس دارم با تابستون
زمستون هم همچین سرده بم حال نمیده

والا م.ح.م.د میگه این ژوزفینه
مال خودت...ببرش
هر فصلی رنگ و بوی خودش رو داره...سلیقه ی آدمها هم متفاوته...من عاشقانه هر ۴ تا فصل رو دوست دارم....هر فصلی یه سری احساسات خاص بهم میده....عاشق سبزی بهارم..عاشق خورشید تابستونم...عاشق برگریزون پاییزم و رنگای قشنگش...عاشق سفیدی زمستونم....ولی میبینی؟این مدت همه ی اینا به هم رخته...هر کدوم از اینا که گفتم تو فصل و موقع خودش قشنگه......

افروز یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 http://apoji.persianblog.ir

جات خالی اینجا بازم بارید

دیشب اینجا هم یه کمی بارید...در حد چند دقیقه...بارون که میاد سلام منو بهش برسون بگو خیلی بی معرفتی

هاله بانو یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 http://halehsadeghi.persianblog.ir

سلام
منم پاییز رو خیلی دوست دارم اما امسال پاییز دیده نشد خوب
دلم لک زده برای قدم زدن زیر بارون و شنیدن صدای یه رگبار حسابی

سلام...
آخ گفتی...دل هممون تنگ این پاییزه و پاییز عزیز هم امسال حسابی ناز کرد و ما رو ضایع!

میثمک یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 http://meesmak.blogfa.com

پاییز امسال که بیشتر شبیه تابستون بود! گرم گرم

دقیقا!!!

آلن یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:33

راس میگی.
پائیز امسال خیلی الکی الکی تموم شد.
پر از دود و بی بارونی.

خیییلی الکی...من ترسم از اینه که زمستون هم همینجوری گرم و آلوده باشه...خدا کنه برف بیاد...خیلی آرزوی بیخودی دارم...نه؟

رها بانو یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:06 http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلام الهه ی عزیزم ...

الهه ، تقصیره پاییز نیست . این روزها ، یا بهتره بگم این سالها همه چیز رنگ و بوی واقعیشو از دست داده ... گاهی وقتها دلم برای خودمون میسوزه ... دلم میسوزه که توی بدترین هزاره ای که دنیا به خودش دیده داریم زندگی می کنیم ...
نمی دونم ... شاید من زیادی بدبینم ...

+ به روزم گلم ...

سلام رهای خوبم...
هرچی پای بشر بیشتر به طبیعت باز میشه بیشتر گند میزنه انگار!بدبین نیستی رها...اگر یه آدم از ۱۰۰سال پیش بیاد به این زمان فکر میکنه الان تابستونه!هرچی هم قسم بخوریم باورش نمیشه که زمستون داره شروع میشه!
میام بهت سر میزنم گلم

جزیره یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:47

سلام مجدد
من هم از این تیکه خوشم اومد:
آدما اسم خودشون رو هم یادشون میره باحال بود.نمیدونم چرا با اینکه خیلی جدی بود حرفت ولی این تیکه اش یه جورایی طنر اومد به نظرم.من کلا اینجوریم دیشب یه بنده خدایی داشت تصادف دوستش و تعریف میکرد نمیدونم چرا به قیافش نیگا میکردم خندم میگرفت حس میکردم داره جک میگه اخه همیشه حس میکنم یه لبحندی گوشه لبشه که لپاش گود میفته یعد اصلا نمیتونم باش جدی حرف بزنم

راستی نمیدونم چرا تبریک امسال تولدم از طرف اطرافیانم خیلی لوس بود.
یکی زنگ زده میگه:یونی ای؟میگم نه خونه ام.بت بی حالیه تمام میگه تولدت مبارک.تو دلم گفتم گندت بزنن گه اینقدر بی بخار تبریک گفتی حداقل تظاهر میکردی که یکم هیجان داری.یه لحظه حس کردم یه وظیفه شده تبریک تولد براشون که مجبورن این کارو بکنن و من اصلا اینو دوس ندارم

مجددا سلام....
اتفاقا درست به نظرت اومده...طنز بودطنز متن حرفای روزمره ی ماست دیگه...حالا هر کسی بسته به حال خودش اون طنز رو میگیره..اینقدر این چیزا عادی شده که دیگه کسی بهش نمیخنده...باز خوبه که تو خوشت اومدهولی حرف دوستت خنده نداشته دیگه انصافا
شاید مشکلی داشته...شاید حالش خوش نبوده...اینو بدون که هیچ اجباری برای تبریک تولد کسی نیست...اگر به خودش زحمت داده و زنگ زده بهت بدون براش مهم بودی...لحن آدمها بسته به شرایط و حال روحیشونه...سخت نگیر...مطمئن باش برای اونایی که تبریک گفتن ارزش داری..حالا چه محکم تبریک گفته باشن چه شل و لوس

مهتاب(شب) یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:51 http://www.night94.blogfa.com

سلام.هیچ چیز مثل اولش نیست...هیچ چیز...

سلام مهتاب جونم...
واقعا همه چی عوض شده...کاش بهتر میشد لااقل!

م . ح . م . د دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 http://khatereha1.blogsky.com/

پاییز تموم شد و این ژوزفین نیامد ...

ژوزفین گفته من چون روسی هستم هروقت برف بیاد منم میام...حالا بشین دعا کن که برف بیاد امسال

آرمین دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 http://www.musicarmin.blogfa.com

نماز برف میخوانیم

اللههه و اکبر

بسم الله الرحمن الرحیم

آناهیتا دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام بر الهه خیلی ناز
تموم شد این پاییز بی معنی
حالا شب یلدا رو بنویس
عجب شب یلدای باحالی بشه

سلااام آنای خوبمممم...
تموم شد و رفت...آره...
واااااااااای آنا...خیلی ذوق دارم برای شنیدن صدای دوستان...چه شب یلدایی بشه این شب یلداااا.. تو هم صدات رو بفرست آنا....من میخوام صدات رو بشنوم خب

آناهیتا دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

یعنی اینقدر دل به دل راه داره؟
هستم عزیزم
می خونمتون
کنارتون هستم
فقط کمتر آفتابی می شم تا مسائل اخیر ترمال بشه
متأسفانه بابام پیشم نیست
می خواستم دو تایی بترکونیم اما به امشب نمی رسه
خیلی حیف شد

از اینقدر هم بیشتر دلامون به هم راه داره
شکر که هستی..دلم برای نوشته هات تنگ شده...واسه منیر دلم تنگه خیلی...واسه بابامحمود...
خیییییلی حیفه که صدای بابامحمود نباشه....ای بابااااا...آنا حداقل تو صدات رو بفرست...

آناهیتا دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

وای الهه نوشتم ترمال به جای نرمال
همین طوری بی منظور جمله خنده دار شده
واقعا به اعصابمون تر زدن!

خیییلی خندیدم آنا
تو بنویس ترمال من میخونم نرمال
بیخیال اونایی که تر زدن!همه چی میگذره عزیز دلم...تو خوش باش الهه ی آب

تلاش دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 http://hadafbozorgman.blogfa.com/

واییی من عاشق پاییزیم ... تو پاییز به دنیا اومدم... ازدواج کردم... بهترین روزام ماله پاییزه...

پاییز فصل رنگی و قشنگیه...یعنی همیشه بوده ولی امسال قهر کرده باهامون...حالا هم که داره میره....منم از پاییز امسال یه عالمه خاطره ی خوش دارم...شکر خدا...
چه عااالی...ایشالا همه ی روزات عالی و قشنگ باشن...حالا تو هر فصلی میخواد باشه...

فری دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 http://fernevis.blogfa.com

باز باران با ترانه... وقتی از توی کتابا برش داشتن روزگار اینجوری شد!!!!

چه دلیل جالبی آوردی...

میکائیل دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 http://sizdahname.wordpress.com

دو روز مونده تموم شه میگی تموم شد ... هی میبینی پائیز

کدوم پاییز عزیز من؟!!!پاییز خیلی وقته رفته!حالا تابستون شده!

مومو دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:12 http://mo-mo.blogsky.com

مادامی که ما بی بخاریم همه ی فصل ها هم هستنید الهه بانو!

آره همه ی اینا به هم ربط دارن...ولی من فکر میکنم از ازدیاد بخارات این بنی آدم این طبیعت بی بخار شده!

آناهیتا دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:22 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

الهه خصوصی داری
زود رسیدگی کن

رسیدگی شد عزیز دلم

هیشکی! دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:45 http://http://hishkii.blogsky.com

سلام. آجی چی بگم...حرف دلمو گفتی..
اما این پاییز برا من زیبا بود اجی..

جوجه هایی که آخر پاییز امسال شمردم خیلی زیاد و عشقی بودن!

الهه یه قرار بذار ببینمت دختر دلم تنگت شده..البته متاسف برا گوشت که از فک زدنای من میسوزن.

سلااااام به آجی کم پیدای من....
اتفاقا این ۳ ناه از بهترین ماه های عمرم بود آجی...اصلا با پاییز خیلی اتفاق های خوب هم وارد زندگیم شدن...فقط این پاییز شبیه پاییز نبود...
خدا رو شکر که واسه تو هم زیبا بوده...
قربون تو و جوجه شمردنت برم من آجی
قربون آجی گلم برم...چشششششششم....اطاعت امر..
نخیرم...گوشای من خیلی هم لذت میبرن از شنیدن حرفای تو...مخصوصا الان که حرف واسه گفتن زیاد داری...حرفای جوجه ای

رها بانو دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:13 http://raha-banoo.persianblog.ir/

خوب گفتی الهه !
راست میگی ... الان اگه یکی از صد سال پیش بیاد دوره ی ما باورش نمیشه دو روز دیگه زمستونه !!! هه !

خدا رو شکر که همچین اتفاقی نمیفته رها!وگرنه بیچاره سکته میکرد و میمرد از تعجب!!!

مهربان دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:19 http://mehrabanam.blogsky.com/

پاییز چه گناهی دارد
این که آمدن و رفتنش را نمی فهمیم فقط تقصیر ماست

پاییز یه اسمه مهربان جونم...یه فصل با خصوصیاتش شناخته میشه...بارون و برگریزون و رنگهای نارنجی و زرد و قرمز و خش خش برگا پاییز رو پاییز میکنن...امسال هیچکدوم اینا رو نداشتیم مثل قدیما...این پاییز فقط اسمش پاییز بود...

سپیده دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:41 http://setaresepideashk.persianblog.ir

فریاد بغض شده ی من بود این پست ... آخ که هر روز با حسرتی به اسمون زل زدم آسمون بخیل عزیزم به نفس ما و پاییز هیچ ربطی نداره ...

محمد راست میگه این خانومه خیلی زیباست ادرس اش رو پیدا کنه واسه این بچه بریم خواستگاری کشت ما رو ... اخه درس اش رو هم نمیخونه بریم چی بگیم بگیم ۸ساله کارشناس اش رو میگیره ؟ دختر خاله بودن بد دردسری ها

امان از این آسمون بخیل....حرف دلمون یکیه سپیده جونم....
والا زیر لفظی میخواد دختره!فعلا محمد رو فرستادم درسش رو بخونه و قول دادم ژوزفین منتظرش میمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد