دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

چشمها را باید بست...و تو را باید دید....

دیشب میهمان خواب کوتاهم شدی...

ناگهان تار و پود خوابم با طنین صدایت از هم شکافت...

صدایم کرده بودی....واضح و روشن....

چشمانم را که باز کردم تو نبودی...

اما زنگ صدایت مانده بود در فضای اتاقم...

صدایت را نفس کشیدم...

خواب مرا از صدایت ربود....

صبح تعبیر خوابم شدی....

ای صادق ترین رویای من....