دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

نگاهم به نگاه تو حرام است...

روبرویم که مینشینی،

نگاهت را به چشمانم ندوز...

چشمهای مرا به چه امید میکاوی؟

حیرت کرده ای...

شاید چیزی در نگاهم کم است...

شاید نگاهم غریبه است...

قاب همان قاب است...تصویر عوض شده...

میبینی؟

جواب چشمانم به چشمانت منفی ست...

درست مثل جواب قلبت به قلبم....آن روزهای دور...

هیچ یادت هست؟

دلت را بردار و ببر...لبخندت پیشکش چشمهای گرسنهٔ آنها...

در آیین من نبش قبر خاطرات حرام است!...