دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

با عاشقی عشق کن!

عاشق که میشوی انگار بی وزنی...انگار پاهایت زمین را لمس نمیکنند...بی اختیار میخندی...دلت مدام زیر و رو میشود...حالت مثل آن وقتهایی است که توی ماشین نشسته ای و دست اندازها را با سرعت رد میکنی...دوست داری به همه بگویی دوستشان داری...دلت میخواهد فریاد بزنی که عاشقی...قلبت بی خبر ابری میشود و چشمهایت بی اختیار میبارند...آهنگ که گوش میکنی به دنبال پیدا کردن نشانه هایی..گاهی حس میکنی آن آهنگ از طرف محبوبت برای تو خوانده میشود و گاهی آهنگها وصف حال خود تو هستند...

عاشق که میشوی کلیدت را روی در جا میگذاری...وقتی برمیگردی و کلید را میبینی ساعتها به خودت میخندی...عاشق که میشوی آسمان در چشم تو آبی تر است...روحت سبکتر است و جسمت توان بیشتری دارد...گاهی در خیابان میدوی...گاهی لِی لِی میکنی...بچه ها را بغل میکنی...بی ربط ترین آدمها را شبیه محبوبت میبینی و نفست در سینه حبس میشود...روزهایت قشنگند وقتی عاشقی...

عشقت که از دست میرود حس میکنی شکست خورده ای....کارت میشود اشک و آه...دنیا برایت تیره و تار میشود...آسمان دلت همیشه ابری و بارانیست...دوست داری بیشتر بخوابی...درد میکشی...تا میخواهد فراموشت شود با دست خودت نمک روی زخم دلت میپاشی...درد عشق مثل درد آفت است!وقتی آفت میزنی،دوست داری با زبانت آن آفت را لمس کنی...درد دارد...میسوزد...کلا یک درد لذت بخش مازوخیستیکی دارد!درد عشق هم همینطور است...انگار خوشت می آید زخم دلت را تازه نگه داری و درد بکشی...

همهٔ اینها را گفتم که به اینجا برسم...

همانقدر که روزهای عاشقی کردنت قشنگ است و آن روزها حس زنده بودن داری،در روزهای هجران هم قوی باش....عشق تمام شدنی نیست...از بین رفتنی هم نیست...عشق عشق است...سوژهٔ عاشقی ممکن است غلط باشد...اما عشق همیشه درست است...روزهای عاشقی را با ترس از دست دادن عشق خراب نکن...لحظه لحظهٔ آن روزها را زندگی کن...عاشق خود عشق که باشی،سوژه ات هم که غلط از آب درآید،برای تمام آن روزهای خوب شکرگزار خواهی بود....دیگر نه ترسی داری و نه اضطرابی....

عشق همیشه جاریست...با تمام وجودت عشق را زندگی کن و به زندگی عشق بورز...یا عاشق نشو یا یک عاشق تمام عیار باش...بالاخره آن روز میرسد که جواب عشق پاکت را با عشقی از جنس خودت بگیری....


پی ظهور نوشت:سلااااام به همگی...بالاخره امتحانات منم تموم شد و به سلامتی ظهور کردم!میخواستم دیشب آپ کنم ولی انگار روز جمعه کلاً مناسب تره برای ظهور کردن...از همهٔ شما عزیزای دلم که بهم انرژی دادین و به یادم بودین و حالم رو پرسیدین یه دنیاااااااا ممنونم...امتحانات خوب بودن خدا رو شکر...مررررسی از دعاهای قشنگتون...ممنونم ازتون...شرمنده اگر سر نزدم بهتون...امتحانا که عددی نبودن!تا وقتی مریض نشده بودم بهتون سر میزدم...این مریضی شد باعث شرمندگی من....ممنون بابت اینهمه معرفت و صفاتون...دوستتون دارم