دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

شانه هایم مال تو...اشکهایت مال من

باران میبارد و من اینجا پشت پنجره ایستاده ام...و تو صدها پنجره دورتر از من،شاید ایستاده باشی به تماشای باران...شاید هم زیر لحاف گرمت پنهان شده باشی و به صدای غرش آسمان لبخند بزنی...شاید حتی اخم کرده باشی و گوشهایت را گرفته باشی و به جان آسمان غر بزنی که بی خوابت کرده...

باران میبارد و هوس کرده ام بروم زیر دوش آسمان،بارانی شوم...آنقدر باران سرد بر من ببارد تا آتش دلم خاموش شود...آنقدر زیر باران بچرخم تا فکرهای درون کله ام در این چرخ زدنهای دیوانه وار،از سرم جا بمانند و من گیج و بی تعادل،روی زمین دراز بکشم و آسمان را نگاه کنم...آنوقت دانه های باران مثل هزاران هزار گلوله به سمت بدنم بیاید و تمام دلتنگی هایم را پاره پاره کند....

امشب انگار آسمان هق هق میکند...گاهی تند میبارد و فریاد میزند و گاهی آرام اشک میریزد...شاید دنبال شانه ای میگردد برای سیر گریه کردن....

سرت را روی شانهٔ من بگذار...من به اندازهٔ هفت دریا و هفت اقیانوس برای اشکهایت جا دارم.......

نظرات 18 + ارسال نظر
الهام پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 http://sampad82.blogfa.com

ب گمونم اوال
چ عججججب

آره عزیزم...اولی

الهام پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 http://sampad82.blogfa.com

دلتنگی هات خوبه ک پاره پاره بشن و از بین برن...اگه از بین برن...

کاش برن....دیشب واقعا نزدیک بود برم تو حیاط بخوابم زیر بارون...حیف که مامان بیدار بود!!!

لاهیگ پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 http://laahig.blogfa.com

ای کاش می شد بارون همه ی فکرهای توی کله ی آدم رو می شست و می برد با خودش. اونوقت بود که می دید چقدر مشتریه همیشگی داره. ای کاش که میشد.

دو روز بود به فکرت بودم الهه جونم. دلم تنگ شده بود برات دوستم.

آره لاهیگم....مشتری های فراموشی زیادن.....
قربونت برم من....دل منم واسه ت تنگ شده بود عزیزم

تیراژه پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 http://tirajehnote.blogfa.com/

آره..میدونم...تو به اندازه ی تمام اقیانوس ها و دریاها جا داری برای اشکها..کاش بقیه هم لیاقت شانه هایت را داشته باشند گلم

قربون تو برم رفیق من.....
آروم شدن هق هق روی شونه های تو قشنگه....زیاد مهم نیست لایق باشه یا نالایق....مهم همون حسه که شونه هات پناه بی پناهی یکی دیگه شدن....

مهدی پژوم پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:21 http://mahdipejom.blogsky.com

سلام بانو...
باران چه هوس ها که به پا نمی کند به دل. کاش شانه ها خالی نمی ماند. نه تنها به شب های بارانی که هر شب دل شانه ای می طلبد....

سلام رفیق منتظر و بی قرار این روزها
واقعا باران چه ها که با این دل نمیکنه....کاش برای هر کسی شانه ای باشه،و ای کاش تر که هر کسی بدونه و بشناسه شونه ای رو که میتونه پناهش باشه هر شب و هر روز.....

فرشته پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:30 http://surusha.blogfa.com

بیخوابم کرد این بارون و اشک و.....

ماها خیلی وقته بیخواب شدیم فرشته...نه؟

دل آرام پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 http://delaramam.blogsky.com/

شانه هات استوار الهه عزیزم
دل اونکه گرفته و بارونیه حتما لایق شانه های تو ِ
و دل تو انقدر بزرگ که میریزه توی خودش تمام هق هق هاشو

دلی من.....
یکی از اونایی که آغوشم و شونه هام و قلبم همیشه واسه شون جا داره،خود تویی....همهٔ دلتنگیات واسه من...تو خوش باش عزیز دل الی

دل آرام پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:27 http://delaramam.blogsky.com/

میدونم الان داری کامنتهارو جواب میدی اومدم یکم آتیش بسوزونم و برم

فدای تو بشم من....آره تموم شد جواب دادن به کامنتا....چه خوب که اینجایی....بسوزون...هر آتیشی دلت میخواد بسوزون عشقم

هاله پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 http://assman.blogsky.com

کاش من هم می تونستم آسمان باشم ..یا لااقل جای اسمان !

تو که خود خود آسمونی عزیز دلم

کیانا پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:57 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

کاش منم شوونه هایی داشتم تا کسی بتونه سرشو بذاره هق هق کنه ..

تو هم شونه داری...شاید دل هق هق شنیدن رو نداری....

نیما پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 14:24

ای تف به روح این بارون که خیلی وهم انگیزه و غم باره !

بعضی وقتا آدمو ذوقمرگ میکنه....بعضی وقتا هم غم عالم رو میشونه تو دل آدم.....

آذرنوش پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 15:48 http://azar-noosh.blogfa.com

چرا بارون اینطوریه ...آدمو هوایی میکنه...دیروز بیرون ترمینال نشسته بودم با دوستم...بارون میومد ولی من گرمم بود باور کن هوس کردم همونجا زیر بارون دراز بکشم ...حیف که نمیشد...بارون با روح وروان آدم بازی میکنه لا مصب... خط آخرت واقعا زیبا بود الهه جون

کاش میشد این هوسهامون رو جواب بدیم....
مرسی عزیزم....

پریسا پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 16:21

چه نوشته‌ی پر احساسی الهه... :*
خیلی دوست دارم یه روز قلم به دست بگیرم و نوشته‌ای پر از احساس‌های قشنگ بنویسم... :)
مثل این پست تو...

لطف داری عزیزم
هرچی زودتر این کارو بکنی بهتره....امیدوارم اگر شروع به نوشتن کردی،هیچوقت قلمت لال نشه......

فاطمه شمیم یار پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 19:18

سلاممممم عزیز دل
خوبی الهه جانم؟
آی نگو...الان از قدم زدن زیر بارون اومدم...جات خالی خیلی حال داد خیلی...

سلااااام فاطمهٔ من....
فدای تو....شکر....خوبم....الهی که تو هم خوب باشی....
خدا رو شکر....تو هم که عااااشق بارون...به به

فرزانه جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 http://www.boloure-roya.blogfa.com

یعنی الهه واقعا بارون میتونه این آتیش لامصب رو خاموش کنه؟ اگه اینجوره پس چرا برای من برعکسه؟ نه بارون و نه برف و نه حتی یخ. هیچی این آتیش رو خاموش نمیکنه

نه فرزانه جونم...نمیتونه....ولی انگار الکل بریزی تو آتیش،قشنگ شعله میکشه و خاکسترت میکنه...اونوقت از شدت سوختگی دیگه درد رو حس نمیکنی.....

سمیرا مامان دل آرام جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:09

الهه عزیزم
بارون که میباره انگار تمام غمای دنیا رو داره فریاد میزنه!
حتما تو بارون زیاد راه رفتی و با خودت زیاد زمزمه کردی!
میدونم!
من وقتی بارون میاد، اول چشامو میبندمو وخوب گوش میکنم
وقتی بارششو خوب خوب حس کردم
تازه خودم شورع میکنم به ریزش
ریزش حرفایی که نمیتونم و نمیخوام به کسی بجز خودش بگم...
مثل بقیه آدما که میگن و توی ریزش بارون پایین میریزن!
منم توی این ریزش ،میریزم، میریزم، انقدر که سبک شم
کاش امروز هم آسمون میبارید...!!!

میفهمم حالتون رو مامان سمیرای مهربون....
منکه توان گفتن رو ندارم....نه گفتن....نه باریدن.....

کیارش دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:41 http://miraas.blogsky.com



امیدوارم شونه ی تو برای اینهمه اشک جا داشته باشه

من خیلی امیدوار نیستم


راستی تم جدید وبلاگت مبارکه
چقدر جیغه !

جا داره....تجربه اینو ثابت کرده.....
مرسی...به یه تنوع احتیاج داشتم...یه جورایی این تم بیدار نگهم میداره...

کیارش دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30

آها
یه توضیح اضافی

آهنگت تکرار نمیشه
فقط یه بار پخش میشه
و باید دوباره رفرش کنی صفحه رو
چه کنم خوب؟ آهنگت قشنگه

تقصیرمن نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد