دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

مراقب خودتان باشید

در این یک هفته، هفت نفر از اعضای فامیل و آشنایانمان، اسیر بستر شده اند...معلوم نیست چه جور ویروسی افتاده به جانشان...دکتر ها که قربانشان بروم، همیشه با گفتن این جمله که "این ویروس جدیده...فقط استراحت و مایعات" خیال خودشان را راحت و خیال مریض بی نوا را ناراحت می کنند...من نمی دانم مگر این ویروس ها هم آپدیت می شوند که چند سال است هر که مریض می شود و دردش عجیب و نا آشناست، بیماری اش را به این "ویروس جدیده" حواله می دهند و مهر محکمی می کوبند پای برگهٔ بستری و ده قلم دارویی که تجویز کرده اند تا با سرُم به خورد مریض بدهند...القصه، گویا این بیماری با گلو درد شروع می شود، با بی اشتهایی ادامه پیدا می کند و بعد به ضعف عمومی و تب شبانه می رسد...کم کم صدا می رود و تصویر می ماند...مخلص کلام اینکه اگر خدای ناکرده، دور از جانتان، کوچکترین دردی در گلوی مبارک حس کردید، سریعاً به پزشک مراجعه کنید و بالا غیرتاً از خود درمانی و گفتن جملاتی از قبیل "گرمیم شده" یا "حساسیته" یا "از حرص و جوشه" و امثالهم خود داری کنید و این فکر به سرتان نزند که بیماری را با افکار مثبت بپیچانید! چون این "ویروس جدیده" ثابت کرده که اصلاً شوخی سرش نمی شود و راه های دور زدن قربانی بی نوا را خوب بلد است...جانتان سلامت.

نظرات 14 + ارسال نظر
نیمه جدی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:00 http://nimejedi.blogsky.com

وای الهه از گلو درد نتونستم بخوابم. خب وقتی دکتر میگه استراحت و مایعات من چیکار میتونم بکنم؟

ای داد بر من...تو هم گرفتار شدی فاطانم...هیچی استراحت و مایعات که رکن اساسی درمان همه جور بیماری هستن...فقط به هیچ عنوان غذای سرخ کرده نخور...تا میتونی آش و سوپ نوش جان کن و پلو کته ای با فیلهٔ مرغ...و مراقب باش اگر تبت خیلی شدید بود یا علائم عفونی داشتی، سریع برو دکتر تا توی سرم برات آنتی بیوتیک بریزن...این رو گفتم چون اولش تب یا عفونت زیاد خودش رو نشون نمیده اما ممکنه یهو بروز پیدا کنه...و لطفا لطفا لطفا به زور هم که شده غذا بخور...دلیل بزرگ طولانی شدن این مریضی غذا نخوردن بیمار از سر بی اشتهاییه...
زود خوب شو عزیز دلم...

کورش تمدن یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:36

سلام
خدمت ملت همیشه در صحنه و قهرمان پرور عرض کنم که بنده شاهد زنده برای رد ادعای شما هستم
از آنجایی که بنده بسیار در مقابل دکتر رفتن مقاوم هستم بالاخره توانستم این ویروس جدید را از دور خارج کنم بدون نیاز به ناز طبیب
با توجه به اینکه فرمودید دکتر میگه ویروس جدیده منم دیدم بهتره خودم علاجی بیابم.سخت بود ولی شد
صبر کنید که خدا با صابرین است

سلاااااام
من فکر کنم اینقدر نرفتین دکتر و مدارا کردین که خود ویروسه راهش رو کشیده و رفته! به جز این صبر و استقامت و تحمل بیماری، اگر رمز دیگه ای واسه این موفقیت جهانی دارین بگین و ملتی رو از بیماری و نگرانی نجات بدین

بازیگوش یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

ما که پریروز سهمیه درمانگاه و سرم و دارومونو گرفتیم! البته برای اقای همسر دور از جون خودم:دی

الهی زودتر خوب باشین:-)

عزیزمممم
آمین...
الهی که بیماری ازتون دور باشه و سلامت و شاد باشین همیشه

آذرنوش یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 http://azar-noosh.blogsky.com

این همون ویروسیه که ایام عید گریبانگیره اعضای خانواده من بود...مراقب خودتون باشید

پس از سمت جنوب به شمال حرکت کرده! ویروس جدیده هستن، یک مسافر!
چشممم...تو هم مراقب خودت باش عزیزم

جزیره یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:16

آخ آخ آخ آخ
البته من گرفتارش نشدم ولی خب میتونم حس کنم چقدر درد داره"ایکون همزادپنداری حاد"
امیدوارم من نگیرمش چون دکتر نمیرم صددرصد. من کلا با پزشک جماعت لجمپس به این ویروسک بگو به من نزدیک نشه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

عزیزمممم...ایشالا سرحال و سلامت باشی و بیماری ازت دور باشه گل من

آذرنوش یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 http://azar-noosh.blogsky.com

چه قالب خوشکلییییییییییییییییییییی:**

پیشکش شما دوستای گلم که اینجا رو روشن می کنین با حضورتون

مریم نگار(مامانگار یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:02

""..این فکر به سرتان نزند که بیماری را باافکار مثبت بپیچانید !""
الهه جااااانممم.. ؟؟؟!!!

امیدوارم هیچوقت..اونقدر ضعیف و خسته و شکسته نشیم که ویروسها پررو بشن و هوس کنن بیان سراغمون..
سرزنده..شاد و فعال وامیدوار که باشیم..سالمیم...
برا همه.. سلامت و نشاط آرزو میکنم..
قربون تو الهه عزیزم..

جاااانم مامانم؟
میدونم میدونم منظورتون چیه...پس باید توضیح بدم...مامان گلم انرژی و دید مثبت عالیه در صورتیکه سالم باشیم و هی به خودمون بگیم که هیچ بیماری و مرضی در جهان وجود نداره و ما سرشار از نعمت سلامتی هستیم و اینجوری از ابتلا به خیلی بیماریها در امان میمونیم...تجربه ش رو دارم...اما کسی که مریض شده و تب داره علاوه بر دید مثبت و امید به بهبود، نیاز به دارو و مشورت با پزشک هم داره دیگه...درسته؟ دید مثبت در طول بیماری به روند درمان سرعت میده اما بیخیالی نسبت به بیماری و اینکه بگیم نه چیزیمون نیست و پشت گوش بندازیم درمان رو، عواقب خوشایندی نداره....منظورم این بود...
تن و جونتون سلامت مامان گلممم

جزیره یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:34

اها راستی قالبو نیگااااااااااااااااااااااا
اهنگ پست قبلتو هم دانلود کردم دیشب وقت نبود گوش بدم. گوشیدم میام نظرمو میگم
الهه خداییش حال کردی کار کامران دیبا رو پیدا کردمولی طفلکی به خودش واگذار شدهخیلی ناراحت شدم. یادم رفت به مسئولین موزه فرش انتقاد کنم بابت این بی توجهی.
الهه اینو بگم بهت:دی، رفتیم موزه فرش، بلیط برا ایرانیها 1500 بود برا خارجیها 10000 تومن بود .بعد رفیقم گفت:ببخشید ما دانشجو معماری هستیم، تخفیف نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد فک میکنی چقدر شد بلیطمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه ش 500تومنخواستم بگم اگه هوس کردی جایی رو بری ببینی خودت رو به من و دوستم بسپار.اسان، ارزان،مطمئن:دی


هررررررر جزیره...از دست تو دختر...آره این دانشجوی معماری بودن یه جاهایی به درد میخوره! ولی میبینی چطوری خارجیها رو میچاپن؟!!
من که از خدامه که ببینمت عزیز دلممم

جزیره یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:51

وای الهه...
چه اهنگی بود. ...
خنده داره ولی من خیلی خودمو کنترل کردم اشکم در نیاد...بوی حسرت میداد برا من. حسرت یه چیزایی که هیچوخت فک نمیکردم یه روزی برام تبدیل به حسرت شن. وای خدا چقدر لذت و عشق و ترساش دوس داشتنی بود...چقدر لمس کرده بودیم همه این چیزارو. وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
دوس دارم بچه باشم که شاید
سربشه این زمستون یه جوری
خستگیامو از من بگیره
شوق عیدی و چارشمبه سوری

آرههه...منم بغض کردم با شنیدنش! میدونی...با همهٔ حسرتی که برامون از اون روزگار مونده، اما خوشحالم که نسل ما تجربهٔ این چیزا رو به بهترین شکلش داشته...چیزایی که واسه ماها خاطره ست واسه بچه های نسل جدید اصلاً ارزشی نداره...و هیچوقت لذتهایی که ما بردیم رو نمیبرن طفلی ها...نمونه ش بچه هایی که پنجشنبه ها رو تعطیلن و نمیدونن شوق جمعه چطوری بوده...هوم..از خود این درد دلها صد تا پست میشه نوشت...

فرزانه یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:09 http://www.boloure-roya.blogfa.com

چشم الهه خانوم جون. مراقبت می کنیم. اون وقت الان یه سوال فلسفی برام پیش اومده رشته تحصیلی شما چی هست؟! احیانا تو کار ساخت و ساز یا ساخت و پاخت نبودید؟! (آیکون فراااااااااااااار)

هرررررر
رشته م که معماریه...اما در یک محیط کاملاً پزشکی و دارویی بزرگ شدم و تا دلت بخواد اطلاعات پزشکی اندوختم...کلاً ما نسل در نسل یه همچین آدمهایی بودیم...ویزیت هم مجانیه واسه دوستان! سعی کن دوستم بمونی که به نفعته

فرشته یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:54 http://houdsa.blogfa.com

دیر شد الهه...الان دقیقا 19 روزه که من درگیرشم...لامصب پدرمو درآورده...

ای واااای...الهی بگردم...آره دوره ش خیلی طولانیه گویا...فرشته الان مشکلت باهاش چیه؟ یعنی حنجره و صدات هنوز درگیره یا همچنان تب داری؟

فرشته یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 23:11

سلام خانم دکتر الهه معمار.
برا ویزیت اومدیم ؟
نوبت دارید؟

سلام به روی ماهت عزیزم
در اینجا جا داره بگم : تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد...نه اینکه من اهل ناز و ادا باشم ها، غرض اینه که خدا نکنه مریضی بیاد سراغت

فرشته یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 23:12

گذشته از شوخی ..
ممنون بابت اطلاع رسانی . انشاالله که اقوام و آشنایان هم هر چه زودتر خوب بشن.و الهی که همیشه تنتون سلامت باشه . مراقب خودتون باشید بانو.

قربون تو مهربونم...انشاءالله همهٔ مریضها سلامتیشون رو به دست بیارن...تو هم مراقب خودت باش عزیزم...سلامت باشی

میم مثل من دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:56 http://mona166.blogfa.com

من ابریزش بینی پیدا کردم ...

ینی باید چیکار کنم؟؟؟

عزیزم...حتماً برو دکتر...چون آبریزش بینی یه جور اخطار و نشونه ست...میتونه از حساسیت فصلی، زکام معمولی یا شروع یه سرماخوردگی باشه...اگر گلو درد نداری و تب هم نکردی، احتمالاً همون زکامه...به هر حال دکتر باید معاینه ت کنه تا خیالت راحت بشه...از همین الان هم شروع کن به قرقرهٔ آب نمک و شستشوی گلو و بینیت با آب نمک یا سرم هیدروکلرید...هم سینوسهات مرطوب می مونن هم ضد عفونی میشن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد