دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

دلکده

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی

عذر تقصیر....

امروز دفتر شعر قدیمیم رو بعد از 2سال باز کردم...یکی از شعرهام بدجور چنگ زد به دلم....منو با خودش برد به خاطرات سال کنکورم...


می روم تا گم شوم در سایه ها

از هوسها،آرزوهایم رها

می روم پیدا کنم آرامشی

تا بجویم یک نفس آسایشی

می روم تا در خزان شیدا شوم

اندر افسانه مگر پیدا شوم

می روم جویی بیابم در کویر

زان دهم آلاله ای را آب سیر

می روم در خانۀ ویرانه ای

تا بپرسم از زن دیوانه ای

کز کجا لبخند را آموختی؟

وز چه رو کاشانه ات را سوختی؟

گفت با لبخنده ای از جنس شور

با نگاهی نگران بر راه دور:

"سوختم این خانه را از بهرِ آن

تا بیابم در خودم تاب و توان

من دلم را جام زهری داده ام

زین سبب خندان و فارغ مانده ام"

گفت زن این جمله ها را با شتاب

با نگاهی پر زِ معنای عتاب

او دلش را زیر پا بنهاده بود

زین سبب از درد و غم آزاده بود

سوز بر دل،آه بر لب می روم

خسته ام،پر سوز و پر تب می روم

ناتوان در کشتن دل مانده ام

-آه-من خود را ز دنیا رانده ام

گر دلم گم کرده ام هیچ باک نیست

جای تن جز در تهِ این خاک نیست

لیک قلبم را نمی بازم به خاک

پیشتر دل گم شده ست در عشق پاک

می روم سنگی بیابم بهرِ گور

تا بیاسایم دمی بر تابِ نور

می روم تا در خزان مانند برگ

گم شوم در زیر پای سرد مرگ

 

 

 

 

این شعر یه شب هجوم آورد به ذهنم...شعری که خودم هم نفهمیدم چطوری قافیه هاش جور شدن...انگار یه نفر اونو میخوند و من فقط مینوشتم....فروردین۸۶ بود... وقتی داشتم برای کنکور درس میخوندم و خودم رو زندانی کرده بودم تو خونهٔ مادربزرگم...از عید و تعطیلات اون سال چیزی نفهمیدم...

4سال گذشته...و تاریخ دوباره داره تکرار میشه...ترم دیگه باید پایان نامه تحویل بدم و همهٔ تعطیلات امسالم با همین فکر گذشت...فکرم درگیر دانشگاهه....ذهنم از همه چی خالی شده و فقط اسم "پایان نامه" با یه فونت درشت توی سرم مانور میده...همین باعث شده که این مدت خیلی کم بیام بلاگستان...دلتنگم برای همتون و شرمنده ام که بهتون سر نزدم...دارم برنامه ریزی میکنم و یه مقدار زمان نیاز دارم تا شرایطم رو درست کنم...غیبتم رو به بزرگی خودتون ببخشید....دوستتون دارم.

نظرات 65 + ارسال نظر
فاطمه (شمیم یار یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 21:37

سلامممممم الهه عزیزم
چه هجوم قشنگی بوده برا خودش
درکت می کنم خانومی..وقتی فکر درگیر به مسئله مهم هست بقیه امور هم نا خود آگاه تحت تایر قرار می گیره..
موفق و سربلند باشی عزیز جان

سلااااااام فاطمه جونم...
خودم هم این شعرو خیلی دوست دارم...
مررررسی عزیزم...دعا کن برام

وانیا یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:32

سلام الهه ی عزیزم
چندبار شعر قشنگتو با موسیقیه لایت خوندم محشر بود عزیزم
قربون دلت و احساس لطیفت
همه چی جور میشه من مطمینم خانوم مهندس
میبوسمت

سلام وانیای خوبم...
لطف داری خانومی...
ایشالااااااا....
قربونت برم....ممنونتم خانومی

هاله بانو یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:46 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

آخی
حالا اگه غیبتت قراره اینجوری توجیه بشه قبوله
ما به بزرگی خودمون می بخشیم

مررررررررررسی

کیامهر یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:47 http://javgiriat.blogsky.com/

مرسی الهه
شعر زیبا بود
امیدوارم زود زود پایان نامه تموم بشه و شیرینی بخوریم و شاهد حضور پررنگت در بلاگستان باشیم

مرررررررسی کیامهر...میدونی که دلم همه ش اینجاست....

هاله بانو یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:48 http://halehsadeghi.persianblog.ir/

حالا جدای از شوخی
موفق باشی عزیزم امیدوارم بتونی از وقتت بهترین استفاده رو بکنی
مواظب خودت خیلی زیاد باش

مرررررررسی هاله جونم...
تو هم مراقب خودت باش...خیلی زیادتر از زیاد....نگران دل نا آرومتم...

بهنام یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:16 http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلااااااااااااام
ماشالله عجب شعری گفتی بابا
موووووووووووفق باشی
ایشالله همه چی برات خوب پیش بره الهه ی عزیز...

سلااااااااااام
لطف داری بهنام جان
مررررررسی بهنام عزیز....دعا کن برام

میترا یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:37 http://pouyacarpet.mihanblog.com/

1.851851836651.53678153315سلام
آپم و منتظرت
کار در منزل برای خانمها
بای

آرمین دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:00 http://www.musicarmin.blogfa.com

سلام زیبا بود آبجی ایشاالله موفق باشی

زهرا فومنی دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:51

سلام الهه جونم..
امیدوارم ارامش و اسایش همهیشه کنارت باشه..
یه چیزی تو مایه های خودمی..نگران نباش مشکلی نیست..

سلام عزیزم
مرررسی زهرا جان...
ایشالا تو هم موفق باشی و به همه ی اون چیزایی که میخوای برسی

فلوت زن دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 http://flutezan.blogfa.com/

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام الهه جونم.
بابا شاعر !!!!! خیلی زیبا نوشتی دختر !!!
واقعاً لذت بردم ازش !
عزیزم الهی موفق باشی ! الهی خیلی زود پایان نامت با موفقیت تموم شه و دوباره شاهد حضور پررنگت باشیم خانومی ! نیستی دلم برات تنگ می شه خیلی !

سلاااااااااااام حنانه ی گلم...
واااای...تو خودت شاعری...دیگه اینقد چوبکاری نکن
مررررررسی عزیزم....من هستم...فقط کمتر....منم دلم برات یه ذره میشه...

لاهیگ دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 http://laahig.blogfa.com

سلام الهه جونم،

چه شعر نازی، کلی‌ یاد دفتر شعر خودم افتادم، دوران چزغلگی هام البته

بعدشم خودم میفهمم چی‌ میکشی واسه تز‌ مادر

با اینکه میدونم دوست‌های خوبی‌ داری که دورو برت هستن ولی‌ بدون که یکی‌ یه ور دیگه دنیا، هربار که خسته شدی از درس و هرچی‌ تز‌، فقط منتظر که اشاره کنی‌ که بیاد و بهت روحیه بده. ‌ای کاش باهم بودیم و باهمدیگه برنامه ریزی درسی‌ میکردیم که اینجوری کارامون زودی تموم شه. من که تازه از اول Mayباید بشینم تا آخر تابستون که تمومش کنم. دعا کن برام، منم دعات می‌کنم جوجو. بوس



سلام لاهیگ خوبم...
واقعا؟
تو هم دوستمی...منم به شددت محتاج دعا و انرژیهای مثبتت هستم...
حتما دعا میکنم برات عزیزم...ایشالا که موفق باشی و در بهترین وقت به بهترین نتیجه برسی

سهبا دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام آجی الهه گلم . خوبی مهربون ؟ نگران نباش . همونطوری که تا حالاش توی همه مراحل موفق بودی ، از حالا به بعد هم با توکل و سعی خودت همه کارهات به خوبی و خوشی سرانجام می گیرن .
شعرش خیلی خوشگل بود آجی ! من چه آجی هنرمندی دارم خودم خبر نداشتم !
دلم برات تنگ شده بود !

سلااااااااااااااام آجی مهربونمممم...
خوبم...شکر
مررسی از اینهمه روحیه ای که همیشه بهم میدی عزیز دلم...با دل پاک و روشنت دعام کن آجی...
آجیت به پای خودت نمیرسه که!
دل منم تنگه برات

افروز دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 http://apoji.persianblog.ir

سلام الهه جون خوبی عزیزم؟سال نوت مبارک برو به فکر پایان نامه باش انشالا به سلامتی فارغ التحصیل میشی و شیرینیش را هم به ما میدی

زیتون(روان شناسی ازدواج ) دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 13:47 http://zatun2000.persianblog.ir

مامانگار دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:10

الهه عزیز و نازنینم...
...همه مون این دوران فشار رو داشتیم و میدونیم که سخته..اما گذراست ...
..آرزو دارم که لحظه لحظه اش برات حس خوب و نویی داشته باشه..تا میدان تجربه جدیدی بشه..

ممنونم مامانگار عزیزممم
قربونتون برم که قوت قلبین برای من

کورش تمدن دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:37 http://www.kelkele.blogsky.com

سلاااام
بابا شاعر
خیلی قشنگ بود
نگران نباش همه چی درست میشه و تموم میشه
چند وقت دیگه میایی همینجا درباره خاطرات روزهایی که درگیر پایان نامه بودی مینویسی

سلااااااااااااام
لطف دارین شما
آره...زمان زود میگذره...برای همین واسه زودتر تموم شدنش دعا نمیکنم...برای خوب و خوش پیش رفتن و تموم شدنش دعا میکنم....

رها پویا دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:24 http://gahemehrbani.blogsky.com/

و چه لذتی داره وقتی از تمام زحمت های پایان نامه خلاص میشی و آخرین امضاها رو میگیری
اتفاقا الهه جون دیروز از توی کتابخونه مون پایان نامه مو برداشته بودم و به تمام رنج هایی که بابت صفحه صفحه نگارشش و تمام استرس ها و دویدن ها لبخند زدم
موفق باشی عزیزم

مررررررسی رهای عزیزم
یه لحظه خودم رو تصور کردم که پایان نامه رو از تو کتابخونه برداشتم و دارم بهش لبخند میزنم....خیلی تصور شیرینی بود...
مررررررسی یه عالمه

نیما دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:44

شعر قشنگی بود الهه بانو . موفق باشید . چشم به راهیم !

مرسی نیما جان

تلاش دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:29 http://hadafbozorgman.blogfa.com/

سلام عزیزم..
چه شعری چقدر قشنگه..
ایول بابا..
ایشالا پروژه ات عالی بشه 20 بشی..
یه بیست خوشکل..

سلااام تلاش خوبم
لطف داری عزیزم...
مررررررررسی....ایشالااااااااا

گل گیسو سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 http://gol-gisoo.blogsky.com/

سلام الهه جون
بی اغراق بگم،شعرت فوق العاده زیبا و تاثیر گذار بود
با تمرکز و خیال راحت به پایان نامه ت فکر کن،من اطمینان دارم از پسش به بهترین نحو بر میای

سلام خانومی
مررررررسی عزیزم...نظر لطفته...
ممنونتم مهربونم...ایشالا

یکی سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:24

موفق میشی.مطمئنم.خیلی راحت تراز اون چیزی که
فکرشو بکنی از پسش بر میای.بهت ایمان دارم.میدونم
که خودتم بخودت ایمان داری.فقط تلاش کن و توکل
سختم نگیرش...موفق باشی الهه بانووووو
یاحق...

اینجوری که شما گفتی اصلا نمیشه بی ایمان بود....
مرررسی....بمب انرژی و اعتماد به نفس بود این کامنت....
یه دنیا ممنون

حمید سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:26 http://abrechandzelee.blogsky.com/

"ناتوان در کشتن دل مانده ام
-آه-من خود را ز دنیا رانده ام"...

آه...من خود را ز دنیا رانده ام...
وصف حال خیلی از همنسلهای ماس...نسل ترسهای بزرگ واهی وقت دل بستن...و ترسهای بزرگتر موقع دل کندن...

قشنگ بود...

ترسهای واهی ای که اینقدر قوی هستن که به واقعیت تبدیل بشن....
مرسی حمید

یکی سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:26

راستی شعرتم خیلی قشنگ بود...
یادم اومد...یاد اشکی...
یاحق...

حمید سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:34 http://abrechandzelee.blogsky.com/

و پایان نامه...
این روزا هم میگذره...
مثل تمام چیزایی که با امید (یا با اضطراب) منتظرشونیم...

میگذره....عجله ای برای گذشتنش ندارم...چون تجربه بهم ثابت کرده این روزا که برن جزو حسرتهامون میشن و روزای آینده که بیان هم مسائلی دارن که بخوایم بگذرن...واسه همین سعی میکنم با زمان پیش برم...

فرشته پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 http://feritalkative.blogfa.com/

عزیزم !
غصه نخور عیب نداره مراقب خودت باش و اصلا نگران نباش واست دعا میکنم بووووووووووس

مرررسی فرشته ی خوبم

نیمه جدی پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:31 http://nimejedi.blogsky.com

سلام الهه جان
بابا شاعر بابا مهندس شاعر!
خداییش شعر قشنگی شده.
برای پایان نامت هم یه عالمه آرزوی خوب موفقیت دارم عزیزم...
دلتنگ می شویم برایتان بانو ی من...

سلاااااااام نیمه جدی مهربونم
آیکون سرخ و سفید شدن و رنگ به رنگ شدن و آب شدن!!!
مررررسی عزیزم...
منم دلتنگ میشم بانو....سر میزنم بهت...از دست من خلاصی نداری

فرشته پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 18:14 http://feritalkative.blogfa.com/

الهه جون پا قدم بدم و دیدی تو هم دیگه میخوای کم بیای
من شرمنده ام

واااااااااااا!این حرفا چیه فرشته جونم؟
با تو آشنا میشدم یا نمیشدم امسال باید روی پایان نامه م کار میکردم و کمتر میومدم نت!
نشنوم دیگه از این حرفا بزنیااااا...تو عزیز خودمی

روشنک جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:48 http://hasti727.blogfa.com

چطوری عشقم؟
پایان نامه رو به کجا رسوندی؟
کارا خوب پیش میره؟
دلتنگتم و نبودنت محسوسه
عزیزی

خوبم روشنک جونمممممم...
گفتم که پایان نامه واسه ترم بعدیه....این ترم خیلی فشرده و سنگینه و فکر پایان نامه شده مزید بر علت....
خدا رو شکر...دارم میدوئم که برسم به همه ی کارام...
قررربون دل مهربونت....
عشقمی

م . ح . م . د شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 http://baghema.blogsky.com/

سلام ننه شاه جان ...

رسما مارو کشتی با درست ...

تموم نشد هنوز ؟!

سلام پسری ام...
تو هم ما رو کشتی با ژوزفین!این به اون در!
نه پسر جان!هنوز مونده!

کرگدن شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:50

سلام و عرض ارادت ...
خوبید ؟ ... سلامتید ؟ ... میزونید ؟!

سلااااااااااااااااااااام و عرض شرمندگی و روسیاهی
خدا رو شکر...مگه میشه کامنت شما رو دید و میزون نشد؟

دخترک زبون دراز شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:00 http://dokhtarezabonderaz.blogsky.com/

سلام الهه ...
شعر قشنگی بود مرسی...
انشائالله کارای پایان نامه ات رو به راه بشه هرچه زودتر..

سلام عزیزم...
لطف داری گلم...
مررررسی خانومی

آرمـــــ ــــان شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 23:20 http://lie-f.blogfa.com/

شب
تنهایی
سکوت
کلمات
....
و خب
شعر ...

به این میگن الهام
نه ؟

شاید بشه اسمش رو گذاشت الهام....آره....

ایمان احمدزاده خلیفه دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:56 http://chortekootah.persianblog.ir

آخ منم دم کنکور شاعر شده بودم و همه اش از دربدری و حال خرابی و رسیدن به آرامش و این برنامه ها می گفتم!!

خب حق داشتی

فلوت زن سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 16:37 http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااام الهه جونم.
چطوری ؟
من فایل صدامو فرستادم ، تو چی خانومی ؟!

سلااااااااااااااام عزیز دلمممم....
خوبم و خسته....
همین الان از دانشگاه برگشتم(ساعت ۸شبه) نرسیدم بفرستم هنوز....میفرستم گلم

هیشکی! سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 17:01 http://hishkii.blogsky.com

سلام خوبی آجی جونم؟
ستاره سهیل شدی !!
مگه قرار نبود یه روز همدیگه رو ببینیم؟!

سلااااام آجی جونم....
والا تو سهیل تری که!منظورم ستاره شه!
چرا عزیزم....تو بگو کی میتونی بیای تهران تا من برنامه مو جور کنم

شیر و خورشید سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 17:44 http://www.2maa.blogsky.com

سلام بر الهه ناز
تو شاعر هم بودی و ما خبر نداشتیم...
باریکلا رفیق
الهه جون این روزهای پر التهاب برای همه ما هست و می دونم که تو از پس این دست اندازهای شیرین و حتی تلخ زندگی بر میای و زمین نمی خوری.تازه اگه زمین هم بخوری از اونایی نیستی که بلند نشی.خودتو با آرامش می تکونی و ادامه میدی.

سلاااااام بر آنای ناپیدای من....
شاعر....خیلی اسم بزرگیه....من لایقش نیستم....
مررررسی رفیقم...دعا کن برام

داش احمد چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 15:13 http://www.serrema.persianblog.ir

جای تن جز در ته_ این خاک نیست ....
----------------------------------------------
سلام . خیلی خیلی زیبا بود
امید که تبت چندید برابر شده باشه
ارادتمند

سلام....
مررررررسی.....

عاطفه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 00:04 http://hayatedustan.blogfa.com/

این پایون نومه هم زود تموم میشه.. نگرانش باشی اذیتت میکنه.. باهاش دوست باش.. خودش حل میشه..
آیکون کسی که خودش پایون نومه ش رو دستش مونده.

من دوسش دارم...اونم دوسم داره...میدونم
ایشالا که همه موفق باشن...مخصوصا خود مهربونت

هیشـــکی ! پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 http://hishkii.blogsky.com

سلام آجی جونم
عزیز دلم چه کیفی داد دیشب صدای نازنینتو شنیدم..آروم شدم سبک شدم..
الهه میخواستم بگم..
میخواستم بگم..
خییییییییییییییییییییییییییلی دوست دارم

دعا کن برنامه جمه مون بهم نخوره...

سلااااااااااااام عشق آجی...
واااای آره...خیلی خوب بود دیشب...دلم برای صدات یه ذره شده بود....خدا رو شکر که سبک شدی عزیز دلم...
منم خییییییییییییییییلی دوست دارم عزیزم
دعا میکنم که جور بشه برنامه ی جمعه...مطمئنم جور میشه...بوووووس

کویر پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 16:40

سلام

من تازه امروز با وبت اشنا شدم اهنگ زیبای گذاشتی رو وب لذت بردم مدتها بود اهنگ بی کلام گوش نکرده بدمیه خورده هم ایجوری شدمیه خورده هم اینجورییه کمی هم ایجوریاخرشم همچین حسی داد

سلام...
خوش اومدی
مرررسی...خوشحالم که خوشت اومده از آهنگ...اون حس آخریه فکر کنم خوب بوده

پرند جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 http://ghalamesabz1.blogsky.com

منظورت از ترم دیگه ترم پاییزه؟
از حالا این مسئله رو برای خودت به یه دغدغه تبدیل نکن...
چشم به هم بزنی میاد و می‌گذره... خیلی راحت‌تر از اونی که فکر کنی... فقط کافیه بیفتی روی غلتک... از اون به بعد یه طوری همه کارهات پیش میره که فکرشم نمی‌کنی! فقط اون استارت اولیه کمی سخته، مثل همه‌ی کارها...
وقتی به سال پشت کنکور فکر می‌کنم اعصابم خورد میشه... از این‌که با فکر و خیال و تنش‌های عصبی بلایی به سر خودم آوردم که اثراتش رو بصورت سردردهای شدید عصبی تا چند سال بعد یدک می‌کشیدم! حالا آخرش چی شد؟ مثلاً الآن رفتم دانشگاه و درسم تموم شد و مدرک گرفتم چی شد؟
شاید اگر می‌دونستم روزی به خاطر چه دغدغه‌هایی چقدر تحلیل میرم و فرسوده میشم هیچ‌وقت بخاطر چنین چیزی خودم رو آزار نمی‌دادم...
شاید هم چند سال بعد همین حرف‌ها رو راجع به الآنِ خودم بزنم! کسی چه می‌دونه...

آره پرند جونم....
نه...من نه عصبی هستم و نه استرس دارم....چون نتیجه ی خودخوریها و ترسهای قبل از کنکورم رو دیدم....هیچ چیز اونقدر ارزش نداره که سلامتیم رو از دست بدم به خاطرش.....
حرفاتو کاملا قبول دارم عزیزم....این روزا هم میگذرن مثل برق و باد.....

محدثه جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:28 http://shekofe-baran.blogsky.com

خیلی قشنگ بود
تصور اینکه خود آدم یه همچین شعری رو گفته و حالا داره میخونتش باید حس قشنگی باشه.
موفق باشی باپایان نامت.

مرسی عزیزم....
حس قشنگ....پر از تضاد بود حسم...هم استرسهای اون موقع اومد تو خاطرم...هم قشنگیهای اون سال و.......
ممنونم خانومی

نظر باز جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 17:06 http://pirohanchak.blogfa.com/

می روم در خانۀ ویرانه ای
تا بپرسم از زن دیوانه ای

کز کجا لبخند را آموختی؟
وز چه رو کاشانه ات را سوختی؟

زیبا بود

لطف دارین

سپیده جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:43 http://setaresepideashk.persianblog.ir

سلام الهه ی عزیزم اول از آخر شروع میکنم و اینکه زیباترین حکمت دوستی بیاد هم بدونه در کنار هم بودن ... ما هم دوستت داریم اینکه گفتم ما ... یعنی من از خودم مطمئنم بقیه هم همینطور

شعرت عالی بود نمیدونستم انقدر شاعری عزیزم ...

مراقب خودت و اون فونت بزرگ پایان نامه باش

سلاااااااااااام سپیده جونممممم.....
منم دوستتون دارم...هم تو رو و هم بقیه ی دوستای خوبمو....قربون دل مهربون تو و انرژی مثبت همیشگیت....
شاعر که نه....یه بیت و قافیه ای جور میکردم یه زمانی....
تو هم مراقب خودت و دل مهربونت باش

سرزمین من شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 http://www.future-doctor.blogfa.com

سلام.خیلی شعر زیبایی بود.پست قبلیت هم پر از احساس بود و با آهنگ وبلاگت محشر شده بود...

سلام...
خیلی ممنووووووون....نظر لطفتونه

آسانا شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 14:33 http://asanaaa.blogfa.com/

سلام:

نوشتن پایان نامه خیلی سخته خیلی هم وقت گیره

من اواخر بهمن 89 پایان نامه ام رو تموم کردم و تحویل دادم و بعد اون تونستم یه نفسی بکشم

تازه ارشدم هس

مثل اینکه ما شرایطمون مشابه

امیدوارم موفق بشی و بتونی بهترین نمره کلاستون رو بگیری

ایشالا ارشدم قبول میشی

حتما واست دعا میکنم

سلام
خوش به حااااااالت....خدا رو شکر...دیگه خیالت راحته....
مرررررسی آسانای عزیز....یه دنیا ممنون

هیشـــکی ! دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 16:05 http://hishkii.blogsky.com

سلام آجی چقد جمه خوش گذشت .. کاش بازم از این فرصتا پیش بیاد که تنفست کنم برگ ریحون

پس کی آپ میکنی؟

سلام آجی خوشگلم...عاااااالی بود....ایشالا که به زودی بازم میبینمت....
والا آجی همینکه برای بازی کیامهر حضور داشتم خیلی هنر کردم...به آپ کردن نمیرسم....البته تو فکرش هستم.....
بوووووس

ساده چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 21:12 http://arvah-sokot.blogfa.com

سلام. نمیدونم با چه رویی حالت رو بپرسم. نمیدونم با این همه تاخیر سال نو رو تبریک بگم یا نه.. به قول رئیسی لباس نو بعد سیزده به درد گل پای منار می خوره... خلاصه با یه عالمه شرمندگی و تشکر بابت لطفت خواستم بدونی به یادتم.
سال خوبی داشته باشی. همیشه پاینده و شاد.

سلااااااااام ساده جانم...
خوش اومدی عزیز دلم...این حرفا چیه خانومی؟آرزوی خیر همیشه خوبه...
سال نوی تو هم مبارک باشه...ایشالا که روزات پر از عشق و شادی باشن....
مررررسی که یادم هستی عزیزم...تو دلم جا داری

نیمه جدی پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 http://nimejedi.blogsky.com

خب نباید همه چیو تعطیل کنی که! پس اونوقت سهم ما چی میشه الهه جون. این روزا که فقط دلتنگیم و این انصاف نیست. پس قلمی بچر خان بانو...

الهی من قربون دل تنگت برم عزیزمممم....باورت میشه این روزا از خستگی احساس میکنم تب دارم؟!
به روی چشمم...این ذهن قفل شده و این قلم ناتوان اگر یاری کنه یه چیزکی مینویسم....
دوستت دارم

رها پویا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 http://gahemehrbani.blogsky.com/

و الهه بانوی گل ما چطورند این روزها؟

خوبم رهای عزیزم...
خیلی خسته ام ولی این خستگی رو دوست دارم...خستگیم از پر بودن روزامه نه از بیکاری...و این خوبه....
همیشه منو شرمنده ی لطف و مهربونیت میکنی....مررررسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد